• وبلاگ : زازران
  • يادداشت : زندگي يک جانباز در حمامي متروکه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 202 عمومي
  • پارسي يار : 13 علاقه ، 7 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام

    امروز اومدم بعد از مدتها مطلبي مفيد بذارم توي وبلاگم .

    اين بار دومم هست که آه ميکشم .آه اول به خاطر مسائل نادرستي که در دانشگاهها اتفاف ميافته .جوونهاي اون زمان سنگر جبهه ها رو پر ميکردند تا سنگر دانشگاهها به اين جا کشيده نشه .وآه دوم هم اين جانباز بيغوله نشين .

    اين دردها رو بايد به کي گفت

    پارسال همزمان با هفته دفاع مقدس .داشتم با يک جانباز صحبت ميکردم خواستم خاطراتش رو توي وبلاگم بنويسم شرط گذاشت اسمش رو ننويسم .با وجود اينکه جانباز 75درصد هست وخودم مطئنم اما وقتي گفت اسمش رو هيچ وقت به بنياد جانبازان نداده چون براي اسم جانبازي نکرده وپرونده نداره شوکه شدم .از اين که در اين مدت فکر مي کردم پرونده داره

    اين از اين جانبازان .واين هم از جانبازاني که در حمامهاي متروکه منتظر مرگ خود از خدا هستند .

    و صحبتهاي بعضي ها رو که مي گويند همه امتيازها براي فرزندان جانباز وشهيد وايثار گر هست .از درون خودشان مي سوزند ودم نيمارن واز بيرون مردم مي سوزند .چون فقط نهادهايي هستند که از اسم جانبازان وايثار گران وشهداء سوء استفاده مي کنند

    چند وقت پيش هم جانبازي را که با مدارک کامل جانبازي براي گرفتن وام 2ميليون توماني براي درمانش .به مسئولين بانک التماس والتجا ميکرد .

    حالا کدامش رو بايد باور کرد

    متاسفانه نسبت به اين عزيزان کوتاهي هاي زيادي ميشه .

    اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا