زازران
پای درس اخلاق آیت الله میرزا عبدالکریم حق شناس
گاهی که از روزمرگی ها پر می شویم بد نیست دل را ورق بزنیم و خودمان را مرور و غبارروبی کنیم تا آماده شویم برای روزی که میزان را جلویمان می گذارند. آنچه می خوانید بندهایی است از سخنان حکمت آموز استاد اخلاق آیت الله عبدالکریم حق شناس برای همان موقع هایی که می خواهیم دل را خانه تکانی کنیم. اول خودت را تصفیه کن!
یکی از فرمایشات خداوند این است که «الحکمه لا تنجع فی الطبع الفاسده». کسی که رودل کرده و نزد طبیب می رود. طبیب می گوید کباب و چلو نخور. خب او نمی تواند بخورد. گفتن طبیب فایده ندارد وقتی رودل کرده باید غذاهای رقیق مصرف کند. اول باید تخلیه شود، بعد تخلیه شود باید برای قبول درک حقیقت خودمان را مهیا کنیم. حکمت و دانش در دل ها و عقل هایی که فاسد است و تصفیه نشده نمی رود اول باید خودتان را تصفیه کنید تا ان شاءالله از بیان آل عصمت برخوردار شوید.
با خانه سیاه منتظر عطایی؟
خدا کریم است. یعنی چه؟ یعنی صاحب خانه کریم است و جنابعالی را دعوت کرده که اینجا را رنگ آمیزی کنید. اما زغال را برداشتی تمام این در و دیوارها را در عوض رنگ آمیزی، سیاه کردی بعد دم در نشسته منتظر عطا هستی و می گویی صاحبخانه کریم است؟ بینی و بین الله آیا عقلا شما را تحمیق نمی کنند؟ تحمیق یعنی این آدم احمقی است. حضرت فرمودند احمق ترین مردم آن کسی است که متابعت هوای نفس کند بگوید خدای من، نفس من است. هرچه امر کند، انجام می دهم... .
باید دل را خلوت کنی اگر مؤمن محبت دنیا را راه رسیدن به محبوب قرار دهد، به جهت مخالف می رود، همان قضیه مورچه است... یا نبی الله! من یا می خواهم به یار برسم یا در طریق وصول به یار باشم. در جهت مخالف نباشید، راه را به شما نشان می دهند. کمی که رفتی؛
بر در میکده رندان قلندر باشند که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی وقتی قدم برداشتی باید دل را خلوت کنی: تو را به خلوت دل بود مسکن و من غافل به هرزه در طلبت گرد هر دیار دویدم خدا پیش خودت است، عزیزم! موسی بن عمران عرض کرد بارالها داد بزنم؟ فرمود چرا داد بزنی؟ من از تو به تو نزدیکترم. آن طور که نیمه شب صحبت می کنی پروردگار عزیز می بیند و تشویق می کند... دین دو پایه دارد؛ یکی ایجاد مقتضی است که همین کارهایی است که انجام می دهیم و یک قسمت هم رفع مانع و جلوی امیال نفسانی را گرفتن است در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود بگذر ز خود... افسوس که این بدن عنصری با این تعلقات مرا منقطع کرد از مشاهده محبوب و نمی گذارد. آمد ز در خلوت دل، بار سحر گفت کس را مکن از آمدنم هیچ خبر گفتمش هیچ توان در تو رسیدن گفتا در من آن کس برسد کو کند از خویش گذر خودیت خودت را باید ملغا کنی. شعر مغربی را باید حفظ کنی: بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را هرگز نتوان دید جمال احدی را اگر می خواهی پیش ما بیایی خودیت خودت را محو کن و بیا. از صفات حیوانیت و سبعیت باید خلع شوی. «جان ها فلکی گردد گر این تن خاکی بیرون کند از خود صفت دیو و ددی را» آن قدر جدی باش که نتیجه را ببینی. خدا آب چشم را شور قرار داده است، آب دهان را شیرین. لهوات – زبان کوچک – را در تغذیه دخیل کرده است. اگر پروردگار در دهان این رطوبت را ایجاد نکند نمی توان غذا را بلع کرد... همه آثار وجودی – در باطن و ظاهر – علامت پروردگار است و باید جدیت و التماس کنی تا پروردگار ان شاء لله شما را در اثر جدیت اجابت کند: یا ایها الانسان انک کادح الی ربک. کدح یعنی باید طوری جدیت کنی که اثر عمل را ببینی. که مثل تیغی که به دست بزنی و اثرش معلوم بشود؛ یعنی باید طوری جدیت کنی که اثر عمل خودت را ببینی و مشاهده کنی.
«مالی سوی فقری الیک وسیله فبالافتقار الیک فقری ادفع مای سوی قرعی لبابک حیله فلئن رددت فانی باب اقرع» ای پروردگار عزیز من! چیزی ندارم جز اینکه روی نیاز به درگاه تو بی نیاز بیاورم. این امیال نفسانی را می کوبد، می گویی چه کار کنم؟ امیال نفسانی مرا بی چاره کرده، علاجش همان است. اگر یک قدری پشت دست زبر شود باید به دکتر پوست مراجعه کنیم و ببینیم چرا نرمی دست زبر شده است؟ اما نفس دارد تو را از بین می برد.... از لقمان حکیـم پرسیـدند غنی کیست؟ فرمـودند غـنـی عـالم است که اگر خدای نکـرده یـکی از زشتـی هـا و اخلاق های رذیلـه بر او پیشامد کند، دوایش را بداند
.... و بیداری در شب، آن وقت خدا به دل تو نگاه می کند. آنان که خاک را به نظر کیمیای کنند آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند پروردگار یک نظر به قلبت نگاه کند، تمام می شود، کار رو به راه می شود. هوا، دم صبح قدری لطیف می شود و می خواهی تا صبح بخوابی. پروردگار عزیز هم مجانی به کسی چیزی نمی دهد. باید از نفست سؤال کنی، چرا پروردگار تو را علیه نفست کمک نمی کند. اگر کمک کرده نشانی اش چیست؟
اگر بینـی که نـابینـا و چـاه است اگر خاموش بنشینی گناه است
عالم غنی است امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «از ابتلائات یکی فقر است». ناداری بر دو قسم است؛ یکی فقیر صابر است که شکر می کند پروردگار صلاح او را بر این دانسته است. «و اشد من الفاقه مرض البدن». اینکه انسان مریض شود و نتواند تکالیف خود را انجام دهد. «و اشد من مرض البدن مرض القلب». نه اینکه قلب درد کند. یعنی اخلاق های رذیله را نتوانستم از قلبم خارج کنم. مثلا کبر، عجب، بخل، حسد و نخوت را نتوانستم دور کنم. حضرت فرمودند: «این، هم از ناداری بدتر است و هم از مرض بدن. آیا شما تا به حال فکر کرده اید که فقیر هستید یا خیر؟ از لقمان حکیم پرسیدند غنی کیست؟ فرمودند غنی عالم است که اگر خدای نکرده یکی از زشتی ها و اخلاق های رذیله بر او پیشامد کند، دوایش را بداند.
و بیداری در شب... نهی از منکر، برکت را ادامه می دهد احسن کما احسن الله الیک. به مردم احسان کنید... پس باید احسان کنید و امکانات خود را در ید مردم بگذارید. قرض بدهید، از اعتبارتان استفاده کنید و علم اگر دارید، برسانید. پروردگار هم در حق تو احسان کرده است. «امت من به خیرند مادامی که امر به معروف و نهی از منکر کنند.» اگر در خانه کسان خود را امر به معروف نکنید همان ها لاابالی می شوند. اگر امر به معروف نکردید پروردگار برکات خودش را از شما سلب می کند و همان هایی را که نهی از منکر نکردید بر شما مسلط می کند... . نبی اکرم(ص) فرمودند بهترین هدیه ای که مسلمان به مسلمانی اهدا کند این است که او را بیدار کند. ابلیس با آن همه حُقه شاگرد نفس است البته نماز و قرآن خواندن خیلی خوب است اما دین دو پایه دارد؛ یکی ایجاد مقتضی است که همین کارهایی است که انجام می دهیم و یک قسمت هم رفع مانع و جلوی امیال نفسانی را گرفتن است. این امیال خطرناک است کار هر کسی نیست. باید خدا کمک کند؛ «ولا حجاب اظلم و اوحش بین عبد و ربه من النفس و الهوی» یک حجاب تاریکی بین من و پروردگار است؛ اظلم و اوحش. ابلیس با آن همه حقه هایش شاگرد نفس است. موضوع مطلب : آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها
آمار وبلاگ
فرم تماس امکانات دیگر |
کلیه حقوق این وبلاگ برای زازران محفوظ است
|